درس و مشق هفت دست، کار و بار هیچی…
قیافهاش را که میبینی انگار در تمام این سالها سرش فقط و فقط توی کتابهایش بوده، انگار دور افتاده از دنیای پیچیده و هزار توی این روزها، مدرک به دست روانه بازار شلوغ ولی کساد بازار کار میشود…
توقعش را میگذارد روی همهی این چند سال درس خواندن و به هوای مدیریت یا یک پست پر و پیمان توی این مایهها درب اولین سازمان را میکوبد و سپس دومی و سومی و…
این حکایت نخنمای خیلی از دانشجویان و فارغالتحصیلان این روزهاست و یک جمله آشنا که از زبان هر فارغ از درس و دانشگاه، بیرون میآید: دلت خوشه؟ کو کار!
البته انگشتشمار هستند فارغالتحصیلانی که یا در دوره دانشجویی نور چشمی کل اساتید دانشگاه بودهاند و یا از همان اول آستینها را برای کار با زدند و با آیندهنگری حالا نه تنها کار بلکه زن و بچه هم دارند ولی این موضوع فقط برای همان انگشتشمار صدق میکند و بس…
افت کیفی آموزشهای عالی و عدم تناسب آموزش دانشگاه با نیازهای بازار کار از جمله مواردی است که به عنوان مهمترین دلایل بیکاری قشرتحصیلکرده مطرح میشود.
در ارتباط با دانشگاه توفيقات كمي داشتم
راضیه علیرضایی، رئيس سازمان صنعت، معدن و تجارت خراسان رضوي با اشاره به اهميت ارتباط بين دانشگاه و صنعت، اظهار میکند: طی این سالها هرچه سعي كردم راهي به سوي دانشگاه باز كنم متاسفانه تاكنون توفيقات بسيار كمي داشتم و با اينكه بارها بر اهميت ارتباط بين اين دو حوزه تاكيد كردم و از دانشگاهيان تقاضاي كمك کردم اما از سوي دانشگاه هيچ اعلام آمادگي صورت نگرفته است.
عليرضايي میافزاید: اين درحالي است كه براي توسعه پايدار صنعتي استان به ارتباط بين اين دو نهاد نياز مبرم داريم و اين راهي است كه سالها پيش بسياري از كشورها از آن عبور كردند.
وي با اشاره به اينكه صنعتيشدن در نتيجه چيدمان خاص عوامل مختلف اقتصادي، اجتماعي، علمي و … اتفاق ميافتد، اظهار میکند: بايد از سطح دانش موجود براي بهبود وضعيت رفاه، صنعت،توليد و اقتصاد و به طور كلي بهبود زندگي مردم استفاده كرد كه در غير اين صورت فعاليت دانشجويان در حد پاياننامه باقي خواهد ماند.
رئيس سازمان صنعت، معدن و تجارت خراسان رضوي اضافه میکند: منظور از صنعتيشدن ساخت موشكهاي جنگي و اختراع مجدد چرخ نيست بلكه منظور فراهم كردن شرايطي است كه يك علم پس از آزمايش در دانشگاه به خدمت صنعت گرفته شود و بر رفاه عمومی بیفزاید، اما در حال حاضر ما سيستمي براي انجام این فرآیند نداریم.
چیدمان نامناسب عوامل، پاشنه آشیل تبدیل علم به صنعت
عليرضايي تصريح میکند: در حال حاضر ما يك چيدمان ناسالم از عوامل داريم كه منجر به تبديل علم به توليد و صنعت نميشود و در نتيجه يافتههاي علمي در توليد كشور هيچ تاثيري ندارند.
وي با بيان اينكه صنعتي شدن، ماشيني شدن نيست بلكه به معناي دانشبنيان شدن است، عنوان میکند: در هر حال حاضر ما به ايدهها و آرمانها دچار ناهمخواني هستيم و اين مسالهاي است كه بايد به آن توجه ويژه نشان دهيم.
رئيس سازمان صنعت، معدن و تجارت خراسان رضوي اظهار میکند: براي مثال در خراسان رضوي تمام مواد مورد نياز براي ساخت كاشي درجه يك وجود دارد و آخرين تكنولوژي روز دنيا به منظور توليد اين كالا نيز وارد شده است اما علم توليد كاشي موجود نيست و اين باعث ميشود چند سال بعد دوباره محتاج كاشي و سراميكهاي خارجي باشيم.
عليرضايي با بيان اينكه استقبال از حضور در دانشگاه در ايران بسيار بيشتر از ساير كشورهاست، گفت: اين امر مطلوب است اما يافتههاي علمي دانشگاه كاربردي نيست و در دانشگاه باقي ميماند، من بارها از دانشگاه براي پروژهها دعوت كردم اما پاسخي از سوي آنها اعلام نشده است.
وي با بيان اينكه در كشور ما هيچكس علم را به اجرا مرتبط نميداند، گفت: بايد يك اتاق فكر متشكل از دانشگاهيان و صنعتگران تشكيل شود تا ارتباط بين اين دو حوزه تقويت گردد.
عليرضايي با انتقاد از عملكرد سياسي در حوزه دانشگاهي اظهار میکند: تمامي جلسات مجلس در زمينه انتخاب وزير علوم را دنبال ميكردم و نكته جالب، اينكه روند انتخاب مانند اين بود كه ما بخواهيم براي يك حزب رئيس انتخاب كنيم.
وي ادامه میدهد: در اين جلسات هيچكس سوال نكرد كه در پرونده وزراي پيشنهادي آيا اقدام خاص و يا خدمتي در جهت افزايش توليد و صنعت وجود دارد و آيا به قدرت ساخت داخل كمكي كرده است؟
رئيس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان میگوید: نگاه به انتخاب وزير علوم به عنوان دانشگاهيترين پست كشور نيز سياسي است چرا كه همه هيجان را در سياست ميبينند.
افزایش اجباری ظرفیت دانشگاهها در دولت گذشته
جعفر خیرخواهان، پژوهشگر علوم اقتصادی، عنوان میکند: شرایط کنونی اقتصاد ایران به دلیل تشدید تحریمهای اقتصادی سالیان اخیر و سیاستهای نادرست دولت سابق، گرفتار رکود نسبتا عمیقی شده است که این رکود با رشد اقتصادی منفی و در نتیجه افزایش نرخ بیکاری نشان داده میشود.
وی اضافه میکند: دولت گذشته بدون توجه به بنیه و توان علمی دانشگاهها با دستور اداری دادن به روسای دانشگاهها آنها را مجبور کرد ظرفیت مقاطع تحصیلات تکمیلی کارشناسی ارشد و دکتری را به شکل بیرویه افزایش دهند.
خیرخواهان بیان میکند: چنین اقدامی اگر چه میتوانست برای چند سال جلوی ورود موج فزاینده افزایش جمعیت در ابتدای انقلاب که اینک به سن کار رسیده بودند را به بازار کار بگیرد، اما متاسفانه نه اقتصاد در شرایطی بود که توانایی جذب این نیروی کار جوان و فعال را داشته باشد و نه این نیروهای کار به ظاهر تحصیلکرده دانش و مهارتهای لازم را برای نقشآفرینی در فرایند تولید داشتند.
وی میگوید: از جانب عرضه نیروی کار همانطور که اشاره شد اینک شاهد هستیم پدیده افزایش شدید نرخ زاد و ولد در سالهای اولیه انقلاب اینک به سن جوانی و کارکردن رسیدهاند و در کنار آن پدیده مدرکگرایی نیز وجود دارد که این مدرکگرایی از دو جنبه پرستیژ و اعتبار اجتماعی و استخدام در نظام اداری دولتی و دریافت حقوق بیشتر برای فرد ایجاد فایده میکند.
این دکترای اقتصاد اظهار میکند: در زمینه بازار کار نیز تقاضا برای فارغالتحصیلان دانشگاهی از طرف بخش دولتی و بخش خصوصی اتفاق میافتد، اما به دلیل بزرگ و متورمشدن دولت، امکان استخدام بیشتر در دستگاه دولتی وجود ندارد و برای بخش خصوصی هم تنها مدرک بالا داشتن ملاک استخدام نخواهد بود بلکه بخش خصوصی به دنبال سود است و در صورتی فارغالتحصیلان دانشگاهی را استخدام میکند که بهرهوری بیشتری داشته باشند.
خیرخواهان ادامه میدهد: نتیجه فشار عرضه و ضعف تقاضا برای فارغالتحصیلان دانشگاهی، مازاد عرضه این نوع نیروی کار را بالا برده است و متاسفانه سیل واردات کالاهای خارجی و بیماری هلندی در سالهای ارزان بودن دلار صنایع تولیدی دانش بنیان را در ایران ضعیف کرد و اقتصاد تولیدی را به اقتصاد توزیعی تبدیل کرد.
وی اظهار میکند: برخلاف تصور عمومی که انتظار میرود درصد بیکاری در قشر تحصیلکرده از میانگین نرخ بیکاری اقتصاد کمتر باشد (که در اکثر کشورهای جهان همین گونه است) در ایران ظرفیتهای لازم برای بهرهگیری از نیروی کار تحصيلکرده را ایجاد نکردیم.
بارها از همین اساتید دانشگاهم شنیدهام که میگویند این حجم زیاد دانشجو با نیاز بازار کار نمیخواند و در همین غرب که خیلیها برای روشن فکر نشان دادن خودشان، مثلا غربی فکر میکنند نیز همه به دانشگاه نمیروند.
اینجا اما ازدواج و کار و زندگی ما انگار گره خورده به لیسانس و فوق لیسانس، انگار این یک مسیر از پیش تعیین شده است و همه باید به دانشگاه بروند، حالا هر دانشگاهی و هر رشته و هر رتبهای که شد…
انگار به هر قیمتی فقط باید دانشگاه رفت و دانشجو شد و بعد هم مدرکی گرفت؛ و مطمئنا خیلی از کسانی که وارد دانشگاه شدند همان ابتدا کلی آرزوهای رنگارنگ دارند و آیندهای بسی روشن برای خودشان ترسیم میکنند اما رفته رفته میفهمند از آن آینده رنگارنگ همین مدرک خوش آب و رنگ برایشان باقی میماند…
گویا فقط سیاستهای غلط و عدم ارتباط صنعت و دانشگاه، علت این همه تحصیلکردهی بیکار نیست و خودمان هم کمی مقصریم، این همه علاقه به مدرک و قاب کردنش هم این روزها معضلی است برای همهمان
شاید مدرک تحصیلی برای داشتن کار، ازدواج، زندگی و … را بیش از حد در زندگی پررنگ کردهایم، شاید اگر تقاضا برای دانشگاه رفتن انقدر زیاد نباشد، رشتههای مختلف کارایی خود را باز یابند و بازار کار هم نفس راحتی بکشد از این هجمه تحصیلکردهها…
گزارش از عاطفه چوپان- خبرنگار ایسنا- منطقه خراسان
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.