رشد و توسعه توليد داخلي با ارتقاي بهرهوري
بهرهوري، واژهاي است كه در فرهنگ لغت آن را «بافايدگي»، «سود برندگي» و «كاميابي» معني كردهاند و در فعاليتهاي اقتصادي همواره براي رشد و بقا به دنبال ارتقاي آن بودهاند. اما در واقعيت صنعت ما جايگاه و نقش بهرهوري چيست؟ و نگاه فعالان اقتصادي به آن چگونه است؟
مسلما در هر شرايطي بايد سه عامل بقا، رشد و سودآوري همواره در بنگاه اقتصادي حفظ شده و مسير پيش رو بر مبناي ارتقاي آن انتخاب شود و آنچه مسلم است حفظ اين مهم هميشه از مسير افزايش سرمايه (اعم از سرمايه فيزيكي يا نيروي انساني) به علت محدوديت منابع امكانپذير نخواهد بود و تنها راه تداوم بقا، رشد و سودآوري حركت در مسير بهرهور كردن سرمايه و سيستم كار و توليد (كالا و خدمات) است و اگر مجموعهاي بهرهوري و ارتقاي آن را بهعنوان اصليترين خطمشي و ماموريت دنبال نكند، در طول زمان محكوم به شكست و نابودي خواهد شد.
اما آنچه از شاكله امروز صنعت، پيداست به دلايل مختلف از جمله دولتي بودن بخش اعظم اقتصاد ايران، بهرهوري اهميت خود را از دست داده و اگر نگوييم مفهومي فراموش شده در اقتصاد دولتي است، ميتوان گفت از اهميت چنداني برخوردار نبوده است.
توليد بدون توجه به قيمت تمام شده يا مقايسه كيفيت محصول توليد شده با مشابه خارجي آن از شاخصترين نمادهاي عدم توجه به بهرهوري در سيستم است. انباشت نيروي انساني در سازمانها و بنگاههاي توليدي ايران، در كنار انباشت سرمايههاي مازاد و صرف زمان 2 تا 6 برابر استانداردهاي جهاني براي اجراي پروژههاي مختلف صنعتي در ايران از ديگر نمونههاي عدم توجه به بهرهوري در سالهاي گذشته است.
اما مسير صنعت و اقتصاد ايران و سرعت يافتن مبادلات جهاني به دليل پيشرفت در صنعت حملونقل و توسعه در صادرات و واردات باعث شده است تا عدم بهرهوري در ابعاد مختلف صنعت كشور خودنمايي كرده و زنگ خطر را براي توليد داخلي به صدا در بياورد. امروز اگر بخواهيم شاخصهاي صنعتي را در بخشهاي مختلف از توليد فولاد و سيمان تا توليد خودرو و صنايع بالادستي با استانداردهاي جهاني مقايسه كنيم، به تفاوتي فاحش و چشمگير خواهيم رسيد. شاخصهايي از قبيل ميزان مصرف انرژي، ميزان توليد به ازاي هر نفر نيروي انساني، ميزان توليد گازهاي گلخانهاي به ازاي هر واحد توليد و… . تنها براي نمونه ميانگين مصرف انرژي به ازاي هر تن فولاد خام در ايران بيش از 43 گيگاژول بر تن است. اين در حالي است كه ميانگين اين عدد در ساير كشورها در حدود 25 گيگاژول بر تن بوده و در كشوري نظير ژاپن تنها 2/19 گيگاژول بر تن است يا استاندارد نيروي انساني مورد نياز به ازاي هر يك ميليون تن فولاد خام در سال كمتر از 1000 نفر است؛ در حالي كه اين عدد در ايران در كارخانههاي مختلف تا 5000 نفر را نيز شامل ميشود.
براي رفع اين مشكلات و حركت در مسيري كه منجر به رقابتپذير بودن صنعت و توليد داخلي شود، تنها راه ممكن افزايش بهرهوري و حركت در مسير بهرهور كردن سيستم توليد در ايران است و اين مهم مسلما از راه افزايش سرمايهگذاري ممكن نخواهد بود. براي اين امر بايد نگاه به توليد تغيير كرده و فرهنگ بهرهوري جايگزين فرهنگ اشتباه توليد به هر قيمت و شرايطي شود. شايد بهتر است مسوولان و دستاندركاران امر از امروز به جاي بررسي و ارائه آمارهاي مختلف در ارتباط با ميزان توليد، قيمت هر واحد توليد را به عنوان شاخص و افتخار اعلام نمايند. در اين صورت و با ارتقا و بهرهور شدن توليد ميتوان مسير توسعه پايدار را پيمود؛ چراكه بيترديد بهرهوري مزيت رقابتي در مسير توسعه پايدار صنعتي هر جامعهاي است.اما اگر بخواهيم بهرهوري در معادن و صنايع معدني كشور را به عنوان مهمترين بخش پايهاي توسعه ارتقا دهيم، شايد بهترين و موثرترين راه افزايش آن، رقابتي شدن بازار اين صنعت و ايجاد رقابت كامل در عرصه توليد و عرضه محصولات است. مسيري كه به دليل دولتي بودن ساختار و بخش اعظم اين معادن و صنايع معدني مسيري محال و دوردست به نظر ميرسد.
برگزاري همايشهايي نظير نخستين همايش جايزه بهرهوري معادن و صنايع معدني ايران در 23 آبانماه جاري هر چند منجر به شفافسازي و ايجاد انگيزه براي بررسي و ارزيابي سيستمهاي بهرهوري ميشود، اما به دليل عدمامكان تغيير ساختار غيررقابتي اين بازار به خودي خود نميتواند به ارتقاي بهرهوري كمك شايان توجهي نمايد و تنها مسير فرهنگسازي نگاه به بهرهوري را هموار ميسازد. بهتر آن است مسوولان علاوهبر برگزاري اينگونه همايشها كه ميتواند منجر به دلگرمي تلاشگران عرصه بهرهوري شود، در جهت رقابتي كردن بازار و اجراي اصولي و درست اصل 44 قانون اساسي اقدام كنند.
ممنوعيت صادرات و واردات و تصويب عوارض بالا براي صادرات بزرگترين ضربه به رقابتي شدن صنعت و در نتيجه به بهرهوري خواهد بود. بررسي اينگونه موارد و زيانهاي وارده به صنعت به خاطر اين نوع تصميمها در درازمدت در اين همايشها شايد بتواند از تكرار آن در آينده جلوگيري كند و منجر به تغيير رويه مسوولان براي اتخاذ تصميمات غافلگيرانه شود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.